
موفقیت و شکست
یکی از سخت ترین کارها در زندگی این هست که بدونیم کی به تلاش ادامه بدیم و کی رها کنیم.
از یک طرف، پشتکار و ثبات قدم کلید دستیابی به موفقیت در هر زمینهای هست. هرکسی که در مهارتی به تسلط میرسه، با لحظات تردید مواجه خواهد شد و سرانجام، ادامه دادن به تلاش رو تنها راه حل خودش میبینه. اگه میخواین کسب و کار موفقی بسازین یا ازدواج فوقالعادهای داشته باشین یا یک مهارت جدید یاد بگیرین، «چسبیدن به کار» شاید مهمترین خصیصهای باشه که باید داشته باشین.
از طرف دیگه، سفارش کردن دیگران به کوتاه نیامدن، توصیهی بسیار بدیه. افراد موفق خیلی وقتها تسلیم میشن. وقتی چیزی جوابگو نیست، افراد موفق تا بینهایت اون رو تکرار نمیکنن. اونها تجدیدنظر میکنن. خودشون رو تطبیق میدن. تغییر میکنن. و در صورت لزوم تسلیم میشن. به قول معروف، «دیوانگی یعنی یک کار رو بارها و بارها انجام بدیم و توقع نتایج متفاوت داشته باشیم.»
زندگی به هر دو استراتژی نیاز داره. برخی اوقات باید اعتماد به نفسی مستحکم نشون بدین و تلاشتون رو دوچندان کنین. گاهی هم باید چیزهایی که عمل نمیکنن رو رها کنین و سراغ امتحان کردن یک چیز جدید برید. سؤال اصلی اینه: چطوری باید فهمید کی وقتشه کوتاه بیاین و کی باید کار رو ادامه بدین؟
یک راه برای پاسخ به این سؤال، استفاده از چارچوبیه که من اون رو سه مرحلهی شکست نام گذاشتم.
سه مرحله شکست
این چارچوب با تقسیم کردن چالشهای شکست خوردن در سه مرحله، به آشکار شدن چیزها کمک میکند:
مرحلهی اول شکست تاکتیکهاست. اینها اشتباهات در چگونگی هستن، و زمانی رخ میدن که در ساختن یک سیستم قوی ناکام میمونین، اندازهگیری دقیق رو فراموش میکنین، و نسبت به جزئیات کاهلی میکنین.
مرحلهی دوم شکست استراتژیست. اینها اشتباهات در چهچیز هستن، و زمانی رخ میدن که از استراتژیای پیروی میکنین که در به عمل آوردن نتایج مطلوب شما موفق نیست.
مرحلهی سوم شکست دیدگاه هست. اینها اشتباهات در چرا هستن، و زمانی رخ میدن که مسیری واضح برای خودتون ترسیم نمیکنین، از دیدگاهی پیروی میکنین که مناسب شما نیست، یا در فهم اینکه کارهایی که انجام میدین رو چرا انجام میدین، موفق عمل نمیکنین.
Average Rating